مواجهه نعمان بن بشیر با مسلم بن عقیل و کوفیان
اقامه مجالس اهل بیت علیه السلام
انصار در زمان پیامبر (ص) و پس از ایشان همواره از تصمیم گیرندگان اصلی در حوادث سیاسی ، نظامی و اجتماعی محسوب میشدند. بیشتر انصار، طرفدار امام علی (ع) و مورد اعتماد وی بودند و در جنگهای جمل و صفین در کنار ایشان بودند و امام را به عنوان خلیفه برحق قبول داشتند. با این حال برخی از انصار از بیعت با امام علی (ع) سرباز زدند که مهمترین آنها پدر و پسری صحابی از قبله خزرج بودند. بشیر بن سعد از رهبران انصار در سقیفه که در نهایت رأی سرنوشتساز او در کنار اجماع ظاهری اوس و خزرج زمینهساز بیعت با ابوبکر شد. دیگری نعمان بن بشیر بود که پس از ماجرای قتل خلیفه سوم به عرصه سیاست گام نهاد و در این زمینه خط مشی رفتاری دوگانهای در پیش گرفت. وی از جمله والیان اموی بود که در دفاع از حاکمیت امویان و پیشگیری از قیام امام حسین (ع) در زمان حضور مسلم بن عقیل، در مسجد کوفه سخنرانی کرد. تضاد رفتاری نعمان بیش از هر جای دیگری در این خطبه نمود یافته است. سخنان دو پهلو و منفعتطلبانه او، فاصله زیادی با سیاستهای تند رایج امویان داشت زیرا او در تلاش بود تا منافع خویش را در آن وضع مبهم حفظ نماید. از این رو نرمش و عدم جدیت او در برخورد با معارضان، خشم طرفداران اموی کوفه را برانگیخت و برای جلوگیری از روند روبه رشد بیعت با مسلم، از یزید خواستند تا او را عزل کند. هدف اصلی این پژوهش تحلیل رفتارهای تعلل آمیز نعمان بن بشیر در برخورد با کوفیان و مسلم بن عقیل است. ریشه این دوگانگی و تعلل رفتاری نعمان را میتوان ناشی از شخصیت و ویژگیهای فردی، خطوط فکری نعمان، نحوه ارتباطش با خلافت و از سویی شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه اسلامی به ویژه شهر کوفه بعد از مرگ معاویه و خلأ قدرت بعد از او دانست. لازم به ذکر است که منابع در رابطه با عملکرد و شخصیت نعمان اطلاعات اندک ولی مهمی به دست میدهند. این کمبود اطلاعات سبب شده تاکنون پژوهش کاملی در این مورد نگاشته نشود. مقاله حسن خانی (۱۳۹۳ش) با عنوان «بررسی نقش بشیر بن سعد و پسرش نعمان در حوادث صدر اسلام» تنها پژوهشی است که به این موضوع توجه کرده است. در این مقاله به ریشهیابی علل حوادث و تعلل نعمان توجه نشده و صرفاً به نقش بشیر و فرزندش در حوداث تاریخی پرداخته است. از این رو واکاوی شخصیت، خطوط فکری و منش سیاسی نعمان را به عنوان کارگزار حکومت اموی در این برهه حساس زمانی ضروری به نظر میرسد. زندگینامه نعمان بن بشیر شخصیت و ویژگیهای فردی در بستر مکانی و زمانی شکل میگیرد و تحت تأثیر شرایط اجتماعی و فرهنگی رشد میکند. شخصیت و خطوط فکری نعمان نیز زائیده شرایط حساس فکری سیاسی و اجتماعی آن زمان است. بنابراین جهت درک بهتر از علل رفتاری نعمان لازم است نگاهی به زندگی و زمانه وی داشته باشیم به ویژه آنکه در آن برهه اهمیت خاستگاه قومی و خاندانی عامل مهمی برای تعریف جایگاه افراد در جامعه بوده است. نعمان بن بشیر اولین مولود انصار بعد از هجرت، چهارده ماه بعد از هجرت پیامبر (ص) به مدینه متولد شد (طبری، ۲/ ۴۰۱؛ ابن سعد، ۶ /۱۲۲). برخی به دلیل روایتهای بسیار درباره پیامبر (ص) که از او شنیدهاند، سن او را بیشتر میدادند، بنابراین تولدش را قبل از هجرت پیامبر (ص) ذکر کردهاند (ابن سعد، ۱۲۲/۶). کنیه او ابوعبدالله، پدرش بشیر بن سعد و مادرش عمره بنت رواحه؛ خواهر عبدالله بن رواحه از بنیحارث بود (ابن سعد، ۱۲۲/۶). پدر نعمان، بشیر بن سعد، از انصار و از تیره بنیمالک از خزرج مدینه بود (ابن عبدالبر، ۱۷۲/۱). بشیر از بیعت کنندگان با پیامبر (ص) در عقبه دوم بود (ابن سعد، ۴۰۲/۳؛ ابن خیاط، ۴۶/۱). او در بدر و احد و بعضی از پیکارهای دیگر نیز حضور داشت (ابن عبدالبر، ۱۷۳/۱-۱۷۲). بشیر بن سعد در سال ۷ از سوی پیامبر (ص) به همراه ۳۰ تن به سوی بنی درّه در فدک گسیل شد، اگرچه همراهان بشیر پیروزیهای کسب کردند، ولی وی در میانه پیکار چنان مجروح شد که همراهان، ناامید از زنده بودنش به مدینه بازگشتند (واقدی، ۷۲۳/۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۳۷۹/۱). وی در همان سال در مأموریت دیگری به منطقه جناب - جایگاه بنی غَطَفان - به غنائمی دست یافت (واقدی، ۲/ ۷۲۷؛ ابن سعد، ۱۲۰/۲؛ طبری، ۳۰۸/۲). مهمترین نقشآفرینی بشیر بن سعد در ماجرای سقیفه بنیساعده، به عنوان نخستین بیعتکننده انصار با خلیفه اول بود (ابن سعد، ۱۸۲/۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۲۴۴/۱؛ ابن عبدالبر، ۱۷۲/۱-۱۷۳). انصار از ترس تسلط قریش و تنزل جایگاه اجتماعی خود و شواهد مشکوک همچون ماجرای «یوم الخمیس» و کارشکنی در اعزام سپاه اسامه از سوی مهاجران در سقیفه جمع شده و از فضایل و قدرت شمشیر خود سخن راندند (طبری، ۳/ ۲۲۰؛ ابن اثیر، ۲/ ۳۲۵). در سقیفه رأی بشیر به عنوان یکی از روسای با نفوذ انصار در انتخاب خلیفه تأثیرگذار بود. او خلافت را از قریش میدانست و انصار را به دوری از نزاع و اختلاف با مهاجران میخواند (طبری، ۳/ ۲۲۱؛ ابن قتیبه، ۱/ ۲۷). حس حسادت و رقابت بشیر نسبت به سعد بن عُباده (بزرگ خزرجیان) و پسرعمه خود که برای امارت بر انصار در سقیفه بنیساعده تلاش میکرد، در شتاب او برای بیعت با ابوبکر بیتأثیر نبود و به همین دلیل در سقیفه مورد نکوهش حباب بن منذر قرار گرفت (طبری، ۳/ ۲۲۱-۲۲۳). طبق برخی روایات وی تمایل به بیعت با امام علی (ع) داشت چنانکه پس از احتجاج با امام گفته بود: «اگر در سقیفه حاضر بودی و سخنان تو را میشنیدیم دو تن هم با تو در این باره مخالفت نمیکردند» (ابن قتیبه، ۱/ ۲۹؛ ابن ابی الحدید، ۱۲/۶). بشیر بن سعد از سپاهیان خالد بن ولید در فتوحات عراق بود که در سال ۲۲ در ناحیه بانقیا در عین التمر (غرب کوفه و نزدیک انبار) بر اثر جراحتی درگذشت و در همان ناحیه به خاک سپرده شد (واقدی، ۱۶۵/۲؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۳۰۴/۲، ابن عبدالبر، ۱۷۳/۱). وی از معدود کسانی بود که در مدینه، خواندن و نوشتن میدانست (ابن سعد، ۳ /۴۰۲؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۵۸۳/۳) و از قول او احادیثی بیان شده است (اصفهانی، ۳۹۸/۱؛ ابن عبدالبر، ۱۷۳/۱). نعمان فرزند بشیر، خطیب، شاعر و همچون پدرش از بزرگان صحابه و از راویان احادیث پیامبر (ص) و نیز از اسناد مورد اعتماد مورخان بود (زرکلی دمشقی، ۸/ ۳۶). وی دارای طبقه و منزلت روایی بود و از همین رو همچون دیگر صحابی رسول خدا (ص)، مورد اعتماد رجالیون اهل سنت است. در میان رجالیون شیعی، شیخ طوسی او را در شمار اصحاب و راویان پیامبر (ص) آورده است. طبق منابع حدیثی شیعی و سنی وی حدود ۱۴۲ حدیث از پیامبر (ص) نقل کرده است (عزیزی و سایرین، ۱۴۳). نعمان بن بشیر در ابتدای تشکیل خلافت اموی به این جناح پیوست و حامی منافع آنان شد. وی که از طرفداران عثمان و منحرفان از امام علی (ع) بود (ابن ابی الحدید، ۷۷/۴)، پس از قتل خلیفه سوم پیراهن خونین او را برای معاویه در شام برد که تبدیل به یکی از ابزارهای نمادین تبلیغاتی معاویه برای ایجاد فتنه بر ضد علی (ع) شد (طبری، ۵۶۲/۴). به نوشته ابن خلدون «همه با علی (ع) بیعت کردند جز عدهای که تأخیر کردند و از جمله آنان نعمان بود که به شام رفت» (ابن خلدون، ۲۱۴/۱). نعمان در جنگ صفین در مقابل امام علی (ع) جنگید (منقری، ۴۴۸/۱). او فرمانده یکی از غارات معاویه در حمله به عراق بود. با تشکیل خلافت اموی نعمان از کارگزاران و مدافعین آنان شد و پس از عبدالرحمن بن حکم، از طرف معاویه حاکم کوفه شد (طبری، ۳۱۵/۵). نعمان در زمان روی کار آمدن یزید همچنان والی کوفه و از فرماندهان وی باقی ماند (طبری، ۵/ ۳۳۸). موضعگیری نعمان پس از قتل خلیفه سوم و پیوستن وی به معاویه باعث شد که منابع برای او گرایش عثمانی قائل شوند (ابن سعد، ۱۲۲/۶؛ ثقفی کوفی، ۴۴۹/۲). نعمان تا زمان خلافت مروان بن حکم زنده بود و در آن ایام در کسوت امارت بر حمص، مردم را به بیعت با عبدالله بن زبیر فراخواند، امّا اهل حمص با او مخالفت کردند. پس از آن او مجبور به فرار شد و در نهایت در سن ۶۴ سالگی به دست مردم حمص کشته و سرش از تن جدا شد (ابن سعد، ۱۲۲/۶؛ ابن عبد البر، ۴ /۱۵۰۰؛ ابن عساکر، ۵۷/ ۲۶۰؛ ابن کثیر، ۲۶۳/۸). نعمان از قتل خلیفه سوم تا ورود مسلم به کوفه رفتار سیاسی دوگانه و مبهم از سوی برخی بزرگان صحابه بعد از رحلت رسول ناشی از جو سیاسی حاکم بر جامعه اسلامی بود. دعوای جانشینی پیامبر (ص) اولین شکاف و اولین رقابت میان مسلمانان بر سر قدرت بود. در این میان قدرت انصار تحتالشعاع یک سری اهدف سیاسی و رقابتهای قبیلهای قرارگرفت. حضور پررنگ انصار در جنگهای صدر اسلام سبب بروز کینههای قریش نسبت به آنان شد. از سوی دیگر تحرکات و کارشکنیهای برخی مهاجرین قبل از رحلت پیامبر (ص) باعث سردرگمی در محاسبات قدرت نزد بزرگان انصار شد و نهایتاً تعجیل و عدم ارزیابی درست حوادث منجر به تشکیل اجتماع سقیفه توسط این گروه شد. مبانی مشروعیت مهاجرین در کنار سلطه نظریه قریشی بودن خلیفه و اختلافات میان اوس و خزرج که برخاسته از ساختار نظام قبیله بود، زمینههای به خلافت رسیدن ابوبکر را در سقیفه فراهم ساخت. در واقع پیشگویی پیامبر (ص) درباره بیمهری نسبت به انصار پس از خود (بلاذری، انساب الاشراف، ۴ /۵۳) به وقوع پیوست و با کنار گذاشته شدن از جریان تعیین جانشینی در سقیفه اسباب دوری آنان از عرصه حکومت و قدرت رقم زده شد. توده انصار در کنار امام علی (ع) قرارگرفته به جز چند نفر تمامی آنها با حضرت بیعت کردند. حمایت انصار از امام علی (ع) در کنار خصومتهای ریشه دار عرب عدنانی و شمالی به کاهش قدرت سیاسی انصار انجامید. پس از ماجرای سقیفه در دوره خلفای نخستین، منصب مهمی به انصار واگذار نشد. خلیفه دوم گامی به سوی احیای رقابتهای قبیلهای برداشت و با عنوان کردن سابقه در اسلام و برتری دادن مهاجرین بر انصار در تقسیم بیتالمال آن را عملی ساخت. قتل مشکوک سعد بن عباده از رهبران انصار، گامی دیگر در جهت محدودیت و کاهش قدرت انصار در زمان خلیفه دوم بود. نمود دیگر سیاست ضد انصاری خلیفه دوم، عدم حضور فردی از انصار در شورای تعیین جانشینی بود. بخششهای مالی و دادن مناصب به بنی امیه در زمان خلیفه سوم روند افزایش قدرت این خاندان را تسریع کرد. در مقابل کینه این گروه نسبت انصار به دلیل جنگهای صدر اسلام، نفوذ انصار و قدرت آنان را به صورت چشمگیری کاهش داد. با آغاز قدرتیابی معاویه و روی کار آمدن امویان و به دنبال آن احیای تعصبات قبیلهای و جاهلی، انصار بیش از هر زمانی مورد کینهورزیهای قریش قرار گرفتند. در این میان معدودی از انصار برای رهایی از این محدودیتهای سیاسی و کسب منافع، خود را به جناح اموی نزدیک کردند. از معدود چهرههای سیاسی فعال انصار در زمان خلفای سهگانه و ابتدای کار امویان بشیر بن سعد و سپس پسرش نعمان بودند. منابع در مورد جایگاه و مناصب نعمان بن بشیر در زمان خلفای سهگانه اطلاعات چندانی نمیدهند. موضعگیری وی در ماجرای قتل خلیفه سوم شاهدی بر ارتباط نزدیک وی با عثمان است، به طوریکه همسر عثمان نامهای همراه با پیراهن خونین وی به نعمان میدهد تا نزد معاویه در شام ببرد. پیراهن خونین عثمان زمینهساز رویدادهای بعدی برای ایجاد فتنه و شورش علیه امام علی (ع) شد. معاویه مردم را جمع کرده و بر منبر رفت، پیراهن را به آنها نشان داد و احساسات آنها را برای خونخواهی عثمان تحریک کرد (طبری، ۵۶۲/۴؛ ابن عساکر، ۵۰/،۱۷۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/ ۱۹۲و۲۷۷؛ ذهبی، ۵۴۱/۳). نعمان بن بشیر تنها انصاری و صحابهای بود که در جنگ صفین در جبهه معاویه و در مقابل امام علی (ع) قرار داشت. معاویه با وجود یک صحابه در سپاهش توانست به عنوان یک گزینه تبلیغاتی برای مشروعیت خود بسیار سود ببرد. در همین جنگ انصار در کنار امام علی (ع) قرار داشتند و نعمان برای گفتگو با فرمانده انصاری سپاه علی (ع) قیس بن سعد عباده فرستاده میشود. وی انصار را به قتل عثمان، عدم کمک به وی، شرکت در جمل و صفین در جهت مقابل معاویه متهم و اینکه بعد از قتل خلیفه سوم انصار نباید با امام علی (ع) به عنوان خلیفه بیعت میکردند. قیس فرمانده سپاه علی (ع) او را به عنوان شخصی فریفته شده مورد خطاب قرار داده و در پاسخ به او گفت: «انصار هرگز در کنار معاویه نخواهند بود. جنگ در کنار علی (ع) همچون جنگ در کنار پیامبر (ص) علیه کفار است» (منقری، ۱/ ۴۴۸-۴۴۹). در پیش گرفتن عملکرد دوسویه از جلوههای بارز رفتاری نعمان بوده است که در زنذگی سیاسی وی به چشم میخورد. پیشینه تزلزل وی در مواجهه با امام علی (ع) به عنوان سفیر معاویه به خوبی بارز است. وی در مقابل امام علی (ع) موضعگیری نامشخصی داشت، برخوردی دوگانه که حاکی از ماهیت رفتاری نامشخص و تزلزل درونی وی بود. امام علی (ع) به او فرمود: آیا از عشیره خود بهتر راه هدایت را پیمودهای؟ انصار همه به من ملحق شدهاند تو چرا با معاویهای؟ جز چند نفر که یکی تو باشی باقی در خدمت من هستند، نعمان ناگهان مأموریت خود را فراموش کرد و تغییر ماهیت داد و عنوان کرد «آمده ام در خدمت شما باشم و امیدوار بودم وسیلهای فراهم شود تا به خدمت شما برسم، دنبال صلح و سازش بین شما بودم و اگر نظر شما غیر از این است در خدمت شما هستم و هر جا بروید میآیم». او چند ماه در کوفه بود و بعد به عینالتمر میآید (ثقفی کوفی، ۴۴۷/۲). در آنجا توسط مالک بن کعب، دستگیر شد اما با وساطت خویشاوندانش آزاد شد (همان ؛ ابن ابی الحدید، ۳۰۲/۲-۳۰۱). سردرگمیهای فکری و درونی نعمان نهایتاً با حضورش در غارات معاویه به ناحیه «عینالتمر» پایان مییابد (طبری، ۱۳۳/۵؛ ثقفی کوفی، ۴۵۱/۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۲۷۵/۳؛ ابن ابی الحدید، ۲/ ۳۰۴- ۳۰۳).
منبع : پایگاه تخضضی امام حسین علیه السلام